سلام ، امروز قطعه شهري زيبااز شادروان خسرو گلسرخي گذاشتم اميدوارم خوشتون بياد:
تا آفتابی دیگر…
رهروان خسته را احساس خواهم داد
ماههای دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت
نورهای تازهای در چشمهای مات خواهم ریخت
لحظهها را در دو دستم جای خواهم داد
سهرهها را از قفس پرواز خواهم داد.
چشمها را باز خواهم کرد…
خوابها را در حقیقت روح خواهم داد
دیدهها را از پس ظلمت به سوی ماه خواهم خواند
نغمهها را در زبان چشم خواهمکاشت.
گوشها را باز خواهم کرد …
آفتاب دیگری در آسمان لحظه خواهم کاشت
لحظهها را در دو دستم جای خواهم داد
سوی خورشیدی دگر پرواز خواهم کرد ….
خسرو گلسرخی
Filed under: خسرو گلسرخي، شعر | Tagged: شاعر آزادي | Leave a comment »